Our dearest friends and travel mates, first of all we would like to thank you for all your kindness, worries and the new messages. We do apologize that we have not been able to reply your emails
It has been about 1 week that we got to Pakistan. Like our parents, family and all the friends we were somehow worried about this part of our journey, but right after passing the border, in few hours it was totally recognizable that here is like the other places we have visited before. Every body is doing their business. Kindness and hospitality is like the other countries
We are still riding our bikes on the left side of the roads. Most of the signs have written in Urdu which for us is very easy to read them. (The letters of Farsi and Urdu are the same). Finding Non-Vegetarian food is easier than vegetarian. Actually most of the foods are non-veg
The first few hours we were afraid to tell people about our nationality, but we were totally wrong. Any time we tell them that we are from Iran, they welcome us so warmly and invite us for a cup of tea. Even sometimes in the sites and museums they don’t charge us. “Wow, Iran? Welcome to Pakistan. Go ahead please. You are our guests” that’s unbelievable
It’s very important for them to know if we have had nice experience in their country or no. They are so sad and angry about all of the terrorist activities which recently have happened in Pakistan
In Lahore one of the best places to visit is Padeshahi Masjid and Tomb of Iqbal who is one of the greatest Persian poets. Iqbal has said many of his poems for peace, friendship and humanity
Another event which was really interesting for us is the Flag Ceremony in Wagha Border (the border of India and Pakistan). More than hundreds of people come to visit this ceremony which happens every day before sunset
We expect to reach South-East of Iran in the first week of February and our plan is riding from Zahidan to Bam, Kerman, Yazd, Isfahan, Kashan and hopefully reach Tehran on March 5th which is the National day of tree planting in Iran. We are going to plant the last tree of this project by the first tree we planted. That’s such a wonderful feeling for us. We are so exited about getting back home after 2 years
We will keep you update abut our progress and will write about the 3 peace trees that we planted in Pakistan. (The 71st, 72nd and 73rd tree) and also visiting Lahore college women university
نه افغانیم و نه ترک و تتاریم
چمن زادیم و از یک شاخساریم
تمیز رنگ و بو بر ما حرام است
که ما پرورده یک نوبهاریم (اقبال لاهوری)
اول یک تشکر از تمامی دوستان و خوانندگان عزیز وب لاگ که با ارسال پیامها و ایمیلیهای پر مهر و محبتشان همیشه یار و همسفرمان بوده اند در این 640 روز و عذر خواهی از اینکه نمی توانیم به تک تک آنها جواب دهیم. سفر به انتها نزدیک و نزدیک تر می شود ...
حدودا یک هفته ای است که وارد پاکستان شده ایم (21 ژانویه 2008). ما هم همانند سایرین نگران بودیم، حتی از اینکه بگوییم ایرانی هستیم نیز هراس داشتیم، اما تنها با گذشت چند ساعتی متوجه شدیم که نگرانی ها کمی بی مورد است و آنها هم همانند سایرین در حال گذران زندگی روزمره.
اولین شهر، لاهور است و اقبال لاهوری.
پایتخت فرهنگی پاکستان با مردمی مهربان و مهمان نواز. با آنکه ایالتهای پنجاب هند و پاکستان هم مرز هستند و با وجود شباهتهای فرهنگی زیاد اما تفاوتهایی نیز موجود است.
تابلو نوشته هایی به زبان اردو، مصرف گوشت در وعده های غذایی، تعداد چشمگیر مساجد، رفاه نسبی مردم و ... اما رانندگی همچنان در سمت چپ جاده.
در مدت اقامت در این شهر از مسجد پادشاهی، مقبره شاعر بزرگ فارسی زبان -اقبال لاهوری- و بازارهای لاهور دیدن کردیم.
به محض اینکه متوجه می شوند ایرانی هستیم، به ما خوش آمد می گویند، به چای و آب میوه دعوت می شویم، حتی در بعضی موارد برای ورود به موزه ها از ما ورودی نمی خواهند. هم صحبتمان می شوند و اولین سوال آنها این است که آیا در این مدت به ما خوش گذشته یا نه ؟
آنها نیز از نا امنی ها و حمله های تروریستی بسیار ناخوشایندند و بعضی از آنها اعتقاد دارند که ترورها توسط غیر پاکستانی هایی که در این کشور زندگی می کنند انجام می شود.
یکی دیگر از جاذبه های توریستی در این شهر، مراسم پایین آوردن پرچم در هنگام غروب آفتاب همراه با نوعی نمایش توسط سربازان، در مرز بین هند و پاکستان می باشد. از این مراسم و نوع جالب لباس های سربازان تعداد زیادی تصویر تهیه کرده ایم که همراه با گزارش آن در اولین فرصت در وب سایت قرار خواهیم داد.
پیش بینی می کنیم که تا اواسط بهمن ماه وارد ایران شده و بعد از گذر از زاهدان، بم، کرمان، یزد، اصفهان، کاشان و قم نهایتها در تاریخ 15 اسفند (روز ملی درخت کاری) به تهران برسیم و در همان روز آخرین درخت از پروژه 2 ساله دوچرخه سواری برای صلح و طبیعت را در خانه هنرمندان بکاریم.
قابل توجه دوستان دوچرخه سوار ایرانی :
خبر فوت مرحوم محسن سنایی زمانیکه در کشور آمریکا رکاب می زدیم بی شک یکی از تلخ ترین لحظات این سفر بود. از همان روزها همیشه فکر می کردیم که باید درختی به یاد این عزیز بکاریم و فکر می کنیم بهترین مکان، شهر اردکان محل زندگی او باشد.
از کلیه دوستانی که مایلند در برنامه دوچرخه سواری بین یزد – اردکان و کاشت درخت به یاد محسن شرکت کنند و یا کسانیکه می توانند در زمینه هماهنگی این مراسم به ما کمک نمایند، خواهشمندیم از طریق ایمیل jafar_edrisi@yahoo.com و یا ارسال نظر در وب لاگ ما را همراهی کنند.